این نوشته برشی است از کتاب «گفتمان» نوشته سارا میلز. وی در این بخش از کتاب توضیح میدهد که چگونه استفاده از مفهوم «گفتمان» به جای مفهوم «ایدئولوژی» در تحلیل زنینگی راه جدیدی بر روی فمینیستها گشوده است و در ادامه این توضیحات مثالی از کتاب زنان کتابخوان قرن نوزدهم (The Woman Reader 1837-1914) نوشته کیت فلینت (Kate Flint) میآورد که نشان دهد چگونه اندرزنامهها و ایجاد ممنوعیت بیش از آنکه مانع افراد در رسیدن به آن موضوع شوند حوزههایی از مقاومت زنان بوجود آوردهاند و در جاهایی نیز برانگیزاننده رفتارهای منع شده بودهاند.
«کیت فلینت در کتابش نشان میدهد خودِ خواندن، عمل گناهآمیز و خطرناکی تلقی میشد که میتوانست زنان را به فساد و تباهی بکشاند. این امر بازتاب این دیدگاه بود که ادبیات و آموختن به طور عام، جذابیت شدیدی برای زیان جوان در آن زمان داشته است و احتمالاً انجام وظایف سنتی آنها در مقام همسر و مادر را مختل میکرده است. به عنوان مثال ئی. جی. تیلت در کتاب در باب حفظ سلامتی زنان در دورههای بحرانی زندگی (۱۸۵۱) میگوید:
رمانها و داستانهای عاشقانه (رمانسها) را باید کاملاً کنار گذاشت، چون میتوانند احساسهای مرتبط با همان توصیف بیمارگونی را برانگیزد که اگر به طور مستمر در آن غرقه شویم، تاثیرات خطرناکی، روی سیستم عصبی خواهند گذاشت، و این برای توضیح اینکه چرا این همه هیستری و بیماریهای اعصاب در بین طبقات بالای جامعه شایع است کفایت میکند.
واضح است که خواندن به این دلیل، بویژه برای زنان خطرناک شمرده میشود که سبب آشوبهایی میشود که لزوماً زاده وضعیتی است که در آن زنان به سوژهها و عاملان agents فعال و صاحب فکری بدل میشوند که میتوانند انتخاب کنند که همسر یا مادر باشند یا نه. این تحول زن نوین، تحولی بود که انبوه اندرزنامههایی که در باب بهاصطلاح خطرهای موجود برای سلامت روحی و جسمی زنان دارد، داد سخن میدادند، انکارش میکردند.
گفتمانهایی که در قرن نوزدهم پیرامون مسئله زنان و خواندن دور میزدند، حقیقتاً نشانههایی از آن مشکل بزرگی هستند که زنان در سرکردن با ساختارهای گفتمانیِ طراحی شده برای زنان،با آن مواجه بودند، ساختارهایی که بر وظایف و الزامهای همسری و مادری اصرار میکردند و فضایی که در آن بتوانند لذائذ خودشان را مطالبه کنند، برای آنها باقی نمیگذاشتند. تنها همین گفتمانهای عبرتآمیز هستند که حکایت از این واقعیت دارند که گفتمانهای اندرز کارگر نبودهاند. ما به جای اینکه این انبوه اندرزنامهها در باب سلوک زنان را گواهی بر سرکوب زنان بدانیم، میتوانیم آنها را، علاوه بر سایر چیزها، نشانههایی از مقاومت زنان در برابر آن گفتمانها تلقی کنیم.»
منبع: میلز، سارا (۱۳۸۸) گفتمان. ترجمه فتاح محمدی. نشر هزاره سوم. صفحه ۱۱۴-۱۱۵.
این کتاب عالی به نظر میرسه. مخصوصا برای به اشتراک گذاشتن و بحث کردن در گروهی به نام زنان که عضوش هستم. آقای محبوب ممنون به خاطر انتخاب خواندنیهای خوبی که در سایتتون گذاشتید.