سخنان و جملات قصار فراوانی در باب بیهوده بودن روشنفکری در انواع فیلمها مشاهده میشود. … طبعا کتابخانهها چندان مکان قابلتوصیهای نیستند. کتابخانهی تاچر در همشهری کین بسیار سرد و بیروح و خالی از جمعیت نشان داده میشود. کتابخانهی جامعهی اعیان فضایی گرمتر و صمیمانهتر دارد، اما چندی بعد متوجه میشویم که صاحب آن استفاده دیگری از این مکان میکند: بینگ کرازبی، فرانک سناترای متعجب را با خود به آنجا میبرد. کرازبی دستش را روی یکی از آثار داروین میگذارد، و به جای این که ان را بیرون بکشد، به داخل فشار میدهد. طبقات کتابخانه حول محور خود میچرخند و یک بار پرمشروب ناگهان ظاهر میشود… در لرد فانتلروی کوچک، پدربزرگ ثروتمند و عبوس به نحوی نشان داده میشود که گویی فقط در کتابخانهاش زندگی میکند. از نظر هالیوود بهترین کارکرد کتابخانه این است که زن و شوهرها با هم آشنا شوند: کامیل؛ صبحانه در تیفانی؛ آن گونه که بودیم.
کتاب درعوض در فیلمها نماد پیچیدهتری است. اگر از کتاب به عنوان فرهنگ استفاده شود، کاملا شیئی بیارزش است، زیرا فقط دربرگیرنده نظریات خشک و خالی است: در گلوله آتش، گری کوپر استاد زبانشناسی است. او به کتابی در مورد ورزش مشتزنی رجوع میکند. حالت یک مشتزن را به خود میگیرد و با وجود این، دانا اندروز به سادگی او را نقش زمین میکند. وقتی گری کوپر به هوش میآید، کتاب را به کناری میاندازد و بدون پیروی از قوانین مجددا با حریقش گلاویز میشود و تازه این جاست که بر او فائق میآید. از سوی دیگر، وقتی قهرمان فیلم نیاز به اطلاعات دارد، کتاب با احترام بسیاری نشان داده میشود و به عنوان شیئی مفید و لازم مورد استفاده قرار میگیرد. اینگرید برگمن در مهمانخانهی ششمین خوشبختی، تمام اطلاعات مورد نیازش را در کتابی مییابد و میا فارو در بچهی رزماری، تازه پس از مراجعه به چند کتاب است که حقیقا به وجود جادوگری پی میبرد و به اطرافیانش مشکوک میشود.
…
منبع: سیوتا، میشل (۱۳۸۶) رویای آمریکایی: درونمایههای سینمای آمریکا. ترجمه نادر تکمیل همایون. نشر چشمه. ص ۵۲-۵۳.
پاسخ دهید