تاملی معنی شناختی در پرسش «چرا مردم کتاب نمی خوانند؟»

تاملی معنی شناختی در پرسش «چرا مردم کتاب نمی خوانند؟»

تاملی معنی شناختی در پرسش «چرا مردم کتاب نمی خوانند؟»

(A Semantic Consideration on the Question “Why Iranians don’t read enough?”)

یوسف عابدی
دبیر شورای برنامه ریزی نهاد کتابخانه های عمومی کشور
yabedi@ut.ac.ir

چرا کتاب نمی‌خوانیم؟ چرا سرانه مطالعه ایرانیان پایین است؟ چرا ایرانی‌ها کمتر کتاب می‌خوانند؟ چرا مردم ایران اهل مطالعه نیستند؟ چرا ما کتابخوان نمی‌شویم؟ چرا مردم ایران مثل ژاپنی‌ها برای کتاب صف نمی‌کشند؟ دلیل اصلی کتاب نخواندن ایرانی‌ها چیست؟ و…

چنین سوالاتی بسیار مطرح شده‌اند تا علل کتاب نخواندن ما ایرانیان را کاوش و واکاوی کنند. این پرسش‌ها با پاسخ‌هایی از این دست مواجه شده‌اند: تنبلی و فرهنگ تن‌پرور شهروندان، گرانی کتاب، بی‌علاقه بودن مردم، نداشتن وقت کافی برای مطالعه، احساس عدم نیاز به مطالعه، جذابیت تلویزیون و اینترنت، ممیزی کتاب، غلبه فرهنگ شفاهی بر مکتوب و … و سرانجام راهکارهایی چون تبلیغات و فرهنگ‌سازی و حمایت از نشر و تلاش برای برطرف کردن دغدغه‌های اقتصادی جامعه را پیش نهاده‌اند.

این پرسش‌ها، در قالب‌های مختلفی مطرح شده‌اند. گاهی به مناسبت یک رویداد در اخبار ظاهر شده‌اند، گاهی در مصاحبه‌ها از اهالی فرهنگ پرسیده شده است، گاهی مسئولین را به پاسخگویی واداشته، گاهی متخصصین طرحی پژوهشی تنظیم کرده‌اند و به بررسی آن پرداخته‌اند، گاهی پایه پیمایش‌ها شده و گاهی مایه مقاله‌ها و همایش‌ها.

من نمی‌خواهم پاسخی به این پرسش‌ها بدهم. در این نوشته، با رویکردی معنی‌شناختی به بررسی کانون توجه (Focus) این پرسش‌ها می‌پردازم و تنها نشان می‌دهم که می‌توان کانون توجه این پرسش‌ها را تغییر داد. در این صورت نگرشی جامع‌تر به مسئله حاصل می‌شود و ابعاد گسترده‌تری از موضوع را درمی‌یابیم.

هر زاویه نگرش به مسئله، در عین این که بینش‌هایی به‌وجود می‌آورد، کاستی‌هایی نیز دارد. از هر زاویه نگرش وجوه خاصی از مسئله بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند، و این یعنی وجود دیگری از نظر غافل می‌مانند. نگرش منشوری (Perspective View) ما را به سبکی از تفکر در حال تکامل رهنمون می‌کند که در آن بینش‌های مختلف نه در نقش رقیب یکدیگر، بلکه به عنوان مکمل هم عمل می‌کنند (عابدی، ۱۳۸۴، ص ۶۳ ـ ۶۴). در این صورت، تلاش برای تغییر کانون توجه، می‌تواند نقش مفیدی در مسئله ما داشته باشد.

معنی‌شناسی شناختی (Cognitive Semantics) زبان را نظامی ذهنی و شناختی می‌داند. در این نگرش، معنی صریح واژه‌ها و مولفه‌های معنایی مطرح نیست، بلکه معنایی فراتر از دانش درون زبانی مورد نظر است (صفوی، ۱۳۸۴، ص ۹۹). در معنی‌شناسی شناختی، مفهومی داریم که با عنوان تعبیر صحنه (Construing a scene) از آن یاد شده است. تعبیر صحنه به مفهوم ذهنی‌ای گفته می‌شود که از مفهوم یک جمله درباره موقعیتی از یک فضای ذهنی شکل می‌گیرد (صفوی، ۱۳۸۴، ص ۳۴). یکی از عوامل مهم تعبیر صحنه، کانون توجه (Focus) است. کانون توجه بر حسب انتخاب نوع واژه‌ها در آرایش جمله مشخص می‌کند که گوینده بر چه واحدی از صحنه تاکید دارد. برای نمونه، دو جمله زیر را با هم مقایسه می‌کنیم:

   (۱) روسیه به کره شمالی سلاح اتمی فروخت.

   (۲) کره شمالی از روسیه سلاح اتمی خرید.

کانون توجه گوینده در نمونه اول «روسیه» بوده است. در حالی که در نمونه دوم «کره شمالی» در کانون توجه گوینده قرار دارد (صفوی، ۱۳۸۴، ص ۸۳ ـ ۸۴).

با توجه به این مفهوم، پرسش‌های آغازین این یادداشت را مرور کنید. کانون توجه این پرسش‌ها کیست؟ آیا می توان این کانون توجه را تغییر داد؟

نمودار زیر، یکی از معروف‌ترین مدل‌های اقتصادی است که چرخه جریان اقتصادی را نمایش می‌دهد:

shekl 1

در این نمودار، جریان پول با خط‌چین‌های رنگ سبز در جهت پادساعتگرد نمایش داده شده است و خطوط قرمز رنگ ساعتگرد بیانگر جریان محصولات (کالاها و خدمات) هستند. خانوارها کالاها و خدمات را از بنگاه‌ها خریداری می‌کنند و بنگاه‌ها با استفاده از درآمد ناشی از فروش، دستمزد کارگران، اجاره زمین و سود صاحبان بنگاه را پرداخت می‌کنند (گرگوری، ۱۳۸۹، ص ۱۱).

اگر بخواهیم کالاها و خدمات حوزه کتاب را به ساده‌ترین شکل در این الگو بنشانیم، نموداری چنین خواهیم داشت:

shekl 2

در این نمودار نیز جریان پول با خط‌چین‌های سبز رنگ به صورت پادساعتگرد نمایش داده شده است و خطوط قرمز رنگ در جهت ساعتگرد بیانگر چرخه گردش کتاب هستند. در این جا کتاب را به معنای عام آن به کار می‌برم، که کالاها و خدمات مشابه را دربر می‌گیرد.

هنگامی که فردی به کتابفروشی مراجعه می‌کند و کتابی می‌خرد، در واقع در نقش خواننده ظاهر شده است و در تعامل با بازار کتاب و خدمات اطلاع‌رسانی، محصولی را دریافت کرده و بهای آن را پرداخته است. ناشران فروشگاه‌های کتابفروشی را تجهیز می‌کنند و در ازای آن هزینه مربوطه را دریافت می‌کنند. بازار تولید کتاب (نویسنده و مترجم و ویراستار و…) از خانوارهای جامعه نیرو می‌گیرد، و حقوق یا حق‌الزحمه ایشان را پرداخت می‌کند تا بتواند آثاری را به دست ناشر بسپارد و با دریافت مالی این چرخه را تداوم بخشد.

در واقع تعامل اصلی بین خوانندگان و پدیدآورندگان در جامعه، از طریق این دو بازار اتفاق می‌افتد. در بازار فروش کتاب، خوانندگان خریدار هستند و پدیدآورندگان فروشنده؛ اما در بازار تولید کتاب، این همان مردم هستند که در نقش نیروهای تولید به استخدام پدیدآورندگان در می آیند و حاصل تلاش خود را به ناشران می‌فروشند. البته در این مدل، دیگر نقش‌های دخیل (مانند دولت) بیان نشده‌اند، و صرفاً از منظر گردش مالی و محصولات به موضوع نگریسته شده، تا با استفاده از سادگی مدل بتوانیم دو نقش اصلی مردم و ناشران را به وضوح مشاهده کنیم.

اکنون می‌توانیم سوال‌های ابتدای این یادداشت را با تغییر کانون توجه از مردم (خوانندگان) به ناشران (پدیدآورندگان) بپرسیم: چرا کتاب خواندنی چاپ نمی‌کنیم؟ چرا ناشران ما آثاری تولید می‌کنند که خوانده نمی‌شوند؟ چرا کتاب‌های پدیدآورندگان ایرانی مورد استقبال قرار نمی‌گیرد؟ عامل اصلی انتشار کتاب‌های کم‌مصرف چیست؟

منابع:

ـ صفوی، کورش (۱۳۸۴). فرهنگ توصیفی معنی‌شناسی. تهران: معاصر.

ـ عابدی، یوسف (۱۳۸۶). استعاره و تفکر استعاری در حوزه کتابداری و اطلاع‌رسانی. اطلاع‌شناسی. ۱۷ و ۱۸ (پاییز و زمستان): ۴۵- ۶۸.

ـ گرگوری، منکیو (۱۳۸۹). نظریه اقتصاد کلان. ترجمه حمیدرضا ارباب. تهران: نی.

عابدی، یوسف (۱۳۹۳) مطالعات خواندن خرد، مطالعات خواندن کلان. مجله مطالعات خواندن. ۲۳ اردیبهشت. دسترس‌پذیر در: http://readingandreaders.com/?p=1153

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «مجله مطالعات خواندن» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که در کنار همکاری علمی شما عزیزان، تداوم کار این سایت به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وابسته است. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

[WPDonateZarinpal]

Share

یک پاسخبه “تاملی معنی شناختی در پرسش «چرا مردم کتاب نمی خوانند؟»”

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*