ترجمه: زهرا کریمخانی
کتابدار کتابخانه عمومی قائم ارومیه
z.karimkhani@gmail.com
این مقاله در سال ۱۹۰۳ در مجله The Library Journal و ۸ سال بعد از اینکه دکتر جان اس. بیلینگز (John S. Billings)، نویسنده مقاله، خدمات خود را در کتابخانه عمومی نیویورک آغاز کرد، نوشته شده است و دفاعیهای است در مقابل اعتراضها و مخالفتهایی که با کتابخانههای عمومی میشد.
در ایالات متحده امریکا اکثر شهرها که جمعیتی بالغ بر ۲۵۰۰۰ نفر یا بیشتر دارند، به نوعی از کتابخانههای عمومی برخوردار هستند. این امر در مورد بسیاری از شهرهای کوچک هم صادق است. بسیاری از این کتابخانهها را افراد خیر تجهیز کردهاند و برخی دیگر شاخهای از کتابخانههای دارای اعضا فعال هستند. در حال حاضر اکثر کتابخانهها تحت حمایت مالی تام یا بالقوۀ دولتهای ایالتی است. اما بسیاری از کتابخانه هنوز در مرحله ابتدایی کار هستند و سازههای مرتبط در حال ساخت است که بخش اعظم سرمایه مورد نیاز آنها توسط آقای کارنگی (Carnegie) تامین میشود.
چه بسا مالیات مربوط به هزینههای نگهداری این کتابخانهها به صورت شایانی قابل توجه باشد. مبلغی که شهر میتواند در حمایت از کتابخانه هزینه کند، بایستی با توجه به هزینههای مصرفی آب و سیستم مناسب فاضلاب، وسایل ارتباطی، مراقبت از سالمندان بیمار و مدارس دولتی مد نظر قرار داده شود. لازم است هر مورد به دقت بررسی گردد. به نظر من نظرات بیان شده در رابطه با حمایت از کتابخانههای عمومی بسیار مهمتر از مواردی است که در ارتباط با دبیرستان ها و کالجها مطرح میشود. افرادی که مایملک آنها شامل مالیات نمیشود و آن دسته که مبلغی برای مالیات به دولت پرداخت نمیکنند، اغلب تمایل وافری برای پرداخت مالیات بالا جهت تامین امنیت خود و خانوادههایشان و همین طور استفاده از امکانات رایگان کتابخانههای عمومی دارند.
از سوی دیگر بسیاری از آنهایی که مالیات میپردازند، تمایلی برای افزایش مبلغ مالیات در راستای حمایت از کتابخانهها ندارند که لازم است استدلال آنها [درباره این عدم تمایل] مد نظر قرار گیرد. به نظر آنها:
اولین مورد از استدلالهای مطرح شدۀ بالا، در رابطه با مالیات تعلق گرفته به مدارس دولتی، ساخت پیادهروهای اماکن عمومی، سیستم فاضلاب و بسیاری از موارد مشابهِ دیگر هم به چشم میخورد.
در رابطه با استدلال دوم باید گفت که در آن صورت بسیاری از خدمات رایگان دیگری که برای شهروندان ارائه میشود هم باید موجب سستی و بیرغبتی افراد گردد، در حالی که این طور نیست و کتابخانههای عمومی فیالواقع بخشی مهم و ضروری از سیستم آموزش رایگان به شمار میروند که جهت پرورش شهروندانی آگاه و با هوش مورد نیاز هستند. البته در موارد بسیار اندکی، وجود مدارس دولتی و کتابخانههای عمومی منجر به بروز بیرغبتی، سستی یا حتی وقوع جرم نیز میشود، که این مواردِ استثنایی از اهمیت چندانی برخوردار نستند. ضمناً، در مقایسه با مزایای مرتبط با آموزش ارائه شده برای حجم انبوهی از شهروندان، [این معایب] قابل چشمپوشی هستند، چرا که منجر به تعلیم و تربیت تعداد بیشماری از شهروندان و پرورش انسانهایی مفید میشود.
در رابطه با مورد سوم، کتابخانههای عمومی را همسو با مدارس دولتی میتوان در نظر گرفت. در حالی که ردگیری شواهد اثربخشیِ مادی و معنوی دشوار است، مطمئناً گسترش آگاهی و فراستِ عمومی توسط این کتابخانهها بر این موارد اثرگذار است. جوامع برخوردار از مدارس و کتابخانههای رایگان همواره موفقتر از جوامعی هستند که از این امکانات بهرهمند نستند. البته در این رابطه در علت و معلول جای شبهه وجود دارد که میتوان آن را، به شکل عمل و عکسالعمل در نظر گرفت. شکوفایی منجر به افزایش امکانات میشود و امکانات نهایتاً منجر به شکوفایی جامعه میشود.
اینکه اکثر کتابهایی که از کتابخانهها به امانت گرفته میشوند، داستان هستند، غیر قابل انکار است. بسیاری از کتابدران از این بابت تأسف میخورند و برخی دیگر در مسیری مخالف آن، درصدد افزایش شمار امانت داستان هستند.
در کتابخانههای عمومی میزان خواندن برای فراغت ضرورتاً بالا است. عین همین، بسیاری از کسانی که از موزههای حیاتوحش و یا باغهای گیاهشناسی دیدن میکنند، به سبب تفریح و سرگرمی به آنجا میروند، ولی اطلاعات حاصل نه تنها کم ارزش نیستند، بلکه از بار علمی و آموزشی بالایی هم برخوردارند. بنابراین نباید به خاطر اینکه بسیاری از کاربران کتابخانههای عمومی اطلاعات مورد نیاز خود در زمینه تاریخ، زندگینامه و سفر و امثالهم را از طریق خواندن فراغتی به دست میآورند شکایت کرد. در غیر این صورت ممکن بود همین افراد از اطلاعات کنونی خود نیز بیبهره بودند.
با توجه به استدلال آخر باید گفت که طرح بیانات و حمایتهای احساسی و عاطفی بیشتر با برپایی و تأسیس کتابخانهها سر و کار داشتهاند. اینها همه منشاء رشد، شکوفایی و ایجاد دولتهای دموکراتیک بودهاند و میتوان گفت موجب پیشرفت و ترقی شهروندان شدهاند. افرادی که این چنین حمایتی میکنند همواره به طور آگاهانه و برخاسته از دلایلی ناآگاهانه این کار را انجام دادهاند. درست مثل واکنش چشم در مقابل برخورد جسمی به آن که بطور ناآگاهانه بسته میشود. کتابخانههای عمومی بدون حمایت چنین افرادی نه ساخته میشدند و نه قابلیت حفظ و نگهداری آنها وجود داشت. البته در غیر این صورت هم میتوان ادعا کرد که حمایت این افراد موجب حصول به نتایج بهتری در مقایسه با سایر موارد شده است.
اشتیاق تأسیس نهادهایی جهت نشر و اشاعه علم و دانش یک نیاز مقرون به صرفه واقعی است که باید به جای سرکوب هدایت شود. منطق، هدایتگر خوبی برای مسیری است که قصد پیمودنش را داریم اما هرگز انگیزه خوبی به شمار نمیرود.
پاسخ دهید