کتاب‌های کسالت‌بار :  اغراق درترویج خواندن

کتاب‌های کسالت‌بار : اغراق درترویج خواندن

اغراق در ترویج خواندن

اخیرا (جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۱) تئاتری از آقای میکائیل شهرستانی با عنوان «شاعر» دیدم که جملات زیادی درباره خواندن در آن بود که یکی از جمله‌ها (نه دقیقا عین جمله) به این صورت بود:

 

– شنیده بودم که کتاب … مهم‌ترین کتاب تاریخ است، پیدایش کردم و شروع کردم به خواندنش اما حوصله‌ام سر رفت و کنار گذاشتمش، با خودم گفتم اگر مهمترین کتاب تاریخ به این کسالت‌باری باشد از دیگر کتاب‌ها دیگر هیچ انتطاری نمی‌توان داشت و بعد از آن دیگر هیچ کتابی را نخواندم.

 

این شیوه ترویج کتاب را پیوند بزنید با شیوه‌ی ترویج کتابی که در زمان فعلی جاری و ساری است. ترویج کنندگان کتاب چنان از کتاب و کتاب‌خوانی دم می‌زنند که گویی هر فردی با کتاب خواندن به سعادت جاودانی که هزاره‌هاست وعده‌ی آن داده می‌شود، دست می‌یابند. در چنین وضعیتی خواننده در اولین مراجعه خود کتاب و دریافت نکردن آن حس سعادت، به شدت از کتاب دلزده می‌شود و به این ترتیب شاید دیگر بازگشت او به کتاب‌خوانیِ معقول دور از انتظار باشد.

باید پذیرفت که خواندن جایی در زندگی بشر دارد و در کنار این باید پذیرفت که نقش کتاب (یا هر مقوله‌ی خواندنی دیگر) را نباید بیش از آنکه می‌تواند باشد، جلوه داد.

Share

یک پاسخبه “کتاب‌های کسالت‌بار : اغراق درترویج خواندن”

  1. مصطفی گفت:

    واقعنا! به این مسئله اصلا توجه نمیشه

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*